وبلاگ شخصی محمد علی تاجیک



چند قطعه رباعی ناقابل پیشکش حضرت سید الین علیه السلام

آن کو به رگش خون خدا جاری بود

در ظهر بلا منتظر یاری بود

هر هشت و چهار کربلایند عجبا

زینب تک و تنها به پرستاری بود

در کرب و بلا چو نخل برخاست حسین

سر داد ولی هماره بر پاست حسین

دانی ز چه عاشقان او گریانند؟

چون همچو خدای خویش تنهاست حسین

 

 


یکی از اقوام دور که پسر جوانی است، کنار من ایستاده بود. ی که تمام شد متوجه شدم گونه هایش زخمی است. دیده بودم طرفداران برخی از آقایان شبه روضه خوان صورت به آسفالت می کشند! خیلی دلم سوخت. مراسم که تمام شد از او پرسیدم: چه بلایی سر صورتت اومده؟ گفت: بعضی وقتا آدم از فرط عشق متوجه نیست چکار می کنه و . ما هم نفهمیدیم کی صورتمون زخمی شد؟ برادر کوچکترش پرید وسط حرفش و گفت: دروغ میگه، صورتش رو کشیده به دیوار!! گفتم: عزیزم، امکان نداره یکی از علما رو ببینی که این کار رو می کنن. این کارا باعث دین زدگی بقیه میشه. یک عده هم بهانه میفته دستشون و ضد دین تبلیغ می کنن. گفت: حاجیمون میگه اونا که به این چیزا اعتقاد ندارن دینشون کشکیه! بعد با ناراحتی از من جدا شد.

از خودم می پرسم، این مراسم اگر با آموزش معارف دین و فرهنگ واقعی عاشورا به جوان ها همراه نباشه، چیزی جز کنسرت موسیقی از نوع آنچنانی هست؟

در همین افکار بودم که ماشینی با سرعت از کنارم رد شد. صدای گوش خراش ضبط ماشین کلافه کننده بود. متوجه نشدم ترانه لوس آنجلسی بود یا روضه!!

. حقا که مظلوم عالم تویی.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مجله خبری برنامه‌نویسی پایتون کتاب رفیق من قیمت ارز دیجیتال دوست برای همیشه دلهای بیقراران تگرگ فالسم سالم زيبا غافر Katina